هری مارکوویتز، برنده ی جایزه نوبل و پدر اقتصاد مالی، در سال ۱۹۵۲، با مقاله ای تحت عنوان «انتخاب پرتفوی» انقلابی در زمینه ی تئوری و عمل در اقتصاد مالی ایجاد کرد و همان مقاله لقب «پدر اقتصاد مالی» را برای خالق خود به ارمغان آورد. هنر او کمی سازی سود و ریسک و به گفته خودش «اقتصادی متشکل از اعداد» بود.

مرتون میلر  که شریک او در همان جایزه نوبل بود از مقاله او به عنوان بیگ بنگ نظریه مالی مدرن یاد می کند. او با این کار ماراتون بی پایانی در ارزش‌گذاری سهام و پیش بینی بازده سرمایه‌گذاری آغاز کرد. محاسبات ریاضی مارکوویتز، نهایتا منجر به «متنوع سازی» سهام یک پرتفوی می شوند.

سال ۱۹۵۸، جیمز توبین، با انتشار مقاله « تقاضای پول و رفتار ریسک آفرین» مفهوم ریاضی «مرز کارا» را بر مبنای تجربیات و تکنیک های مارکوویتز استخراج کرد.

در سال ۱۹۶۴، ویلیام شارپ دیگر برنده ی نوبل اقتصاد،با الهام از ایده ی مارکوویتز. تئوری «ارزش‌گذاری دارایی‌های سرمایه ای» و مفهوم «خط بازار سرمایه» را معرفی کرد.

سال ۱۹۷۰، یوجین فاما و کنت فرنچ، از مدل سه عاملی قیمت گذاری سهام را رونمایی کردند و دو سال بعد،بلک-شولز، مدل «قیمت گذاری معاملات اختیار» را تدوین کردند و موجب ایجاد لاین معاملات مشتقه شدند.

در سال ۱۹۷۸، باب لوکاس، مدل قیمت گذاری مصرفی را پایه گذاشت و سال ۱۹۹۲، فیشر بلک و رابرت لیترمن، نظرات سرمایه‌گذاران را در الگوریتم بهینه سازی لحاظ کردند.

در نهایت، در سال ۱۹۹۸، برادران میچاود از محاسبات آماری در بهینه سازی سبد سهام استفاده کردند. مسیر طولانی و پیوسته ای که هری مارکوویتز آغاز کرده سر باز ایستادن ندارد.